جزئیات مقاله

تهیه و تنظیم: مهندس علی راه انجام

مدیر شرکت خدمات حمایتی کشاورزی استان تهران

در بخش اول تعاریف مفصلی از واژه  کارآفرینی و کارآفرینان با دیدگاههای گوناگون محققین دنیا در این زمینه آشنا شدید واینک ادامه ماجرا ....

اصول و مبانی کارآفرینی سازمانی ؛ در عصر حاضر که با افزایش جمعیت ، جوامع و سازمانها به سرعت در حال گسترش و پیشرفت هستند و در پیشرفت هستند و در پی آن پیچیدگی ها نیز رو به فزونی است ، کارآفرینی در یک تعامل چند سویه ، هم در مفهوم ایجاد اشتغال ، هم در مفهوم ایجاد تحول از راه برآوریها و بهبود فرآیندها و هم به عنوان عامل کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی به شدت مورد نیاز است.امروزه برخلاف گذشته ،بازارهای سطح جهان با تغییرات روزانه و حتی لحظه به لحظه نیازهای جوامع بشری روبه رو هستند و سازمانهای تولید و خدماتی که عامل اصلی مرتفع ساختن این نیازها به شمار می روند، برای جا نماندن از تغییرات سریع و بقا و رشد در این بازارها باید به سرعت و با هدف گذاریهای درست حرکت کنند.در دنیای امروز واحدهای اقتصادی اهمییتشان به داراییهای مشهود آنها وابسته نیست، نقش بی بدیل نوآوری ، ابداع ، خلق و تولید محصولات همه پسند و تکنیکهای نامرئی مدیریت سازمانها به عنوان یک دارایی پرارزش است. امروزه ثروتمندترین سازمانها ، سازمانهای دانش مدار و کارآفرین هستند.

تعریف کارآفرینی سازمانی = واژه کارآفرینی سازمانی را نخستین بار پیفکاور 1987میلادی بکار برده ، بعدها با گسترش سازمانها از نظر حجم عملیات مفاهیم کارآفرینی در سازمانهای کوچک نیز کاربرد پیدا کرد به نحوی که فرآیند کارآفرینی سازمانی به ایجاد تجارب جدید معنا پیدا کرد ، بر این اساس کارآفرینی سازمانی عبارتند از ؛ فرآیندی که سازمان طی میکند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای فدی یا گروهی را به صورت مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند. هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد به آن « کارآفرینی سازمانی » گویند.کارآفرینی یکی از قدرتمندترین روشهای تغییر عملیات و سبک مدیریت است. سازمانهای کارآفرین همیشه نگران بسته شدن پنجره فرصتها هستند ، در حالی که سازمانهای سنتی پنجره را بسته و فقط از پشت پنجره مراقب تهدیدات محیط هستند. کارآفرینی سازمانی اثر سینرژیک یا هم افزایی بر توسعه بلند مدت جامعه در ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی به دنبال خواهد داشت .

اهمیت و ضرورت کارآفرینی سازمانی : سازمانها برای حل مشکلات ناشی از گسترش حوزه فعالیت و ظهور رقبای جدید که همواره نیاز به کاربرد شیوه های جدید می باشند و همچنین برای توسعه اقتصادی نیاز به راهبردی استراتژیک می باشند.

کارآفرینان سازمانی و سازمانهای کارآفرین = سازمانها اعم از بزرگ و پیچیده یا کوچک و ساده از ترکیب نیروهای انسانی تشکیل شده که فعالیتهای سازمانی به وسیله آنها انجام می شود. اما یک سازمان به حسب به حسب ذوق و سلیقه یا توانایی یا هوش به گونه هایی مختلف ادای وظیفه می کنند. بعضی بسیار ساعی و پرتلاش ، بعضی تنها در چارچوب قوانین اداری و بعضی نیز ناسازگار و مخالف هستند ، اما کارآفرینیان سازمان ویژگیهای خاصی دارند که عبارتند از : داشتن توان تصمیم گیری – پذیرش ریسک و چالشها – داشتن مهارت مدیریت – برخورداری از خلاقیت و نوآوری .

سازمانهای کارآفرین سازمانهایی هستند که همواره در صد رشد و پویایی از طریق شناسایی قابلیت های نوین ، افزایش ظرفیت ها و ایجاد زمینه های گسترش و نوین کسب و کارمی باشند. در سازمانهای کارآفرین بیش از سایر سازمانها به ایجاد محصولات یا شناسایی بازارهای جدید و انجام خدمات نوین کسب وکار می باشند. ویژگیهای عمده سازمانهای کارآفرین عبارتنداز : نوآوری ، توان بالقوه برای رشد ، اهداف بلند مدت

مدیران کارآفرین = بطور کلی مدیران به عنوان مهمترین عامل سازمانهای صنعتی ، چهار نقش عمده دارند : نقش تولیدی ، نقش مدیریتی ، نقش تلفیقی و نقش کارآفرینی . از نقش کارآفرینی به عنوان موتورحرکت توسعه اقتصادی یاد می شود، کارآفرینی در واقع عامل اصلی ایجاد خلاقیت در نوآوری است ، سازمانهای امروزی به مدیرانی نیازمند است که تمایل دارند با هنجارهای موجود چالش کنند و برای آنها قابل قبول نیست که کارها به روش همیشگی انجام شود، این مدیران باید افرادی باشند که مسئولیت اقداماتشان را بپذیرند.

رفتار مدیران کارآفرین : مطالعات بوینز نشان می دهد که نوآوری و کارآفرینی در تمام سطوح سازمانها از جمله سطوح اجرایی ( مدیران وکارکنان ) و مدیران میانی وجود داشته و معمولا رفتارهای حمایتی نیز در سطوح مدیران عالی مشاهده می شود.

( zape takis " 2007 ) مدیران کارآفرین به ناآرامی ها و عدم اطمینان محیطی واکنش نشان داده و تلاش می کنند تا یک موقعیت راهبردی قوی ایجاد کنند، هر چند که ماهیت موقتی داشته باشند.

-           تحقیق بلیندا لوگ (2006 ) نشان می دهد که درک مدیران از مفهوم کارآفرینی راهبردی ، آنها را از عناصر ضروری پیرامون خود آگاه میکند این عناصر شامل شناسایی فرصت ، نوآوری ، پذیرش ریسک ، انعطاف پذیری به ماموریت و رشد سازمانی است .این امر در نهایت با عناصر پشتیبانی از قبیل راهبرد هماهنگ ، اعتماد به افراد ، فرهنگ سازی ، دسترسی به برتری ، افزایش کارآیی ، کاهش هزینه و انتقال دانش امکان پذیر می باشد.

-           پورتر استدلال می کند که موضع یابی برای موفقیت راهبردی حیاتی است .

-           شومپیتر معتقد است که کارآفرینان با ایجاد عدم تعادل در یک بازار این وضعیت را خلق می کنند د رحالیکه دانشمندان مکتب اتریش ، استدلال می کنند که آنها در یک محیط ناآرام و آشوب زده ایجاد می کنند، د رنتیجه آگاهی و یادگیری راهبردی موجب مدیریت تغییر موثری برای ایجاد راهبردها و نتایج مثبت می شود ، کارآفرینان اطلاعات را با محتویات رقابتی ترکیب می کنند تا بطور مستمر برای مصرف کنندگان نوآوری و ارزش افزوده ایجاد کنند.

-           از دیدگاه وینسلو و جرج سولومون تفاوتهای میان مدیران سنتی و مدیران کارآفرین به شرح زیر مقایسه نموده اند .

مدیران سنتی      مدیران کارآفرین

1-        آگاهی بسیار زیاد از مقررات و حریم ها   1-به مقررات صرفا به عنوان خطوط راهنمایی می نگرند

2-        حساسیت به آینده و تمایل به تعویق انداختن پاداشها         2-مفهوم آینده مبتنی بر تصویر ذهنی شخصی پاداشهاست و آستانه ناکامی درآنها کم است.

3-        حساسیت به پذیرفته شدن در آنها بسیار بالاست.   3-نگرش دوسویه به کنترل موفقیت و مسئولیت پذیری داشته و می توانند دیگران را به کار وادارند و از آنها بهره وری کنند.

4-        توانایی برای شناسایی مشکلات در هر حوزه کاری و ترسیم برنامه های تفضیلی      4-میانه خوبی با تئوری نداشته و مستعد اقدام هستند و انگیزه بالایی برخوردارند.

 

 

ویژگیهای کارآفرینی به شکل یک طیف در همه افراد می تواند وجود داشته باشد اما مدیران و کارآفرینان ضمن داشتن این ویژگیها در ابعاد زیر متفاوت از هم عمل می کنند :

الف – مدیریت اهداف = یک کارآفرین سعی دارد کسب و کار یرا برای خود آغاز کند اما یک مدیر در سازمانی که قبلا توسط دیگران تاسیس شده خدمت می کند.

ب – موقعیت = کارآفرین صاحب کسب وکار است ، اما مدیر خدمت دهنده در یک کسب و کار است .

ج - ریسک طلب = یک کارآفرین با ریسک درگیر است اما مدیر نمی تواند همه ریکها را قبول کند .

د – نوع سود = کارآفرین برای تحمل سود ریسک خرد سود میگیرد ، اما مدیر برای ارائه خدمت منظم و ثابت ، پاداش می گیرد.

ه – نوآوری = کارآفرین یک نوآور و عامل تغییرات است ، یک مدیر اجرا کننده برنامه های کارآفرین است و در واقع ایده را تبدیل به عمل می کند.

= تفکیک وظایف مدیران ، شرایط سازمانی به ترتیب برای کارآفرینی سازمانی طبق مدل اسمیت وگریگوریو به نقل از کاتز .

سطوح مدیران    شرایط سازمانی  رفتارهای کارآفرینان

مدیران عالی       تصمیم گیری های اساسی - ایجاد ذهنیت های کارآفرینی - فرهنگ سازمانی مکانیزم های مدیریت موثر            شناسایی - جهت دهی و رهبری - تصدیق کردن

مدیران میانی      حمایت از مدیران عالی  - اختصاص زمان کافی برای انجام کار – داشتن اختیار – توانا سازی موثر   قهرمان پرورری – ترکیب و تلفیق – تسهیل گرایی - اجرا

مدیران پایه        آموزش کارآفرینی – طراحی کار – فرهنگ سازمانی – مهارتهای تیم سازی            توجه به تجربیات – تطبیق دادن – تحکیم بخشیدن

 

 

-           برخی از مهمترین ویژگیهای مدیران کارآفرین دولتی :

•          مدیران کارآفرین در بخش دولتی ، به نوعی با برخی یا اکثر فرضیه های واقعی جامعه در یک یا چند حوزه تخصصی مرتبط با کار خود آگاهی داشته و با تکیه بر دانش تخصصی خود می توانند بر محاسبات رسانه ها و دادرسی قانونی پیروز شوند.                      

 

•          مدیران کارآفرین دولتی به جای آنکه سازمان دولتی را سازمانی بی ثمر که خدمات عمومی را به صورت ناکارآمد ارائه کرده و پرسنل آن را نیز کوته فکر و محافظه کار بنگرند؛ تاثیرات بالقوه سازمانهای دولتی موثر را مورد توجه قرار می دهند .

 

•          بر افراد طرف مقابل ، اثرگذار بوده و مخاطبین خود را تحت تاثیر قرار می دهند ، علاوه بر آن آگاهی و ظرفیتی را به صورت ماندگار و جاودانی در مخاطبین ایجاد می کند که به نظر میرسد عامل دیگری در سیستم سیاسی ، توانایی ایجاد آن را ندارد.

 

•          مدیران کارآفرین دولتی ، سهم خود را در حوزه های خط مشی عمومی توسعه می دهند ، این امر منجر به افزایش اطمینان ، اعتماد به نفس و نیز افزایش استقلال آنها می شود.

 

مدیریت کارآفرینانه : کریزنر اقتصاد دان استرالیایی رفتار کارآفرینی را در قالب کارآفرینانه تعریف می کند ، البته نه به شکل فعالیتهای اقتصادی ، به نظر وی کشف کارآفرینانه یک هوشیاری است در مقابل آنچه که اتفاق خواهد افتاد .

 

-           از دیدگاه استیونسون و همکاران ، مدیریت کارآفرینانه برملا کردن یا ایجاد یک فرصت برای خلق ارزش از طریق نوآوری و تعقیب فرصت است هرچند در آغاز منابع کافی وجود ندارد .

-           در مکتب شومپیتر نوآوریها در قالب بهبود در کالاها ، فرآیندها و با شکلهای سازمانی مفهوم پردازی شده است . در ایت فرآیند رهبری وجود خواهد داشت که تحت عنوان « کارآفرین » شناسایی شده است که دارای ویژگیهایی از جمله ؛ شرایط عدم اطمینان – مقیاس کوچک در آغاز – ظرفیت رشد بالا – ریسک بالا و احتمال شکست –استفاده گسترده از سرمایه های اجتماعی – راه اندازی برخی واحدها یا سازمانهای جدید می باشد .

-           کارسون قابلیت های کلیدی مدیریت کارآفرینانه را اینگونه بیان داشته : تجربه کافی در صنعت و در شغل مورد نظر – دانش لازم در زمینه کالا یا خدمت و بازار – مهارتهای ارتباطی در هدایت سازمان – قضاوت منطقی درباره شناسایی فرصتهای خوب یا انتصاب کارکنان کلیدی .

مهارتهای کارآفرینی مدیران ؛ الف – مهارتهای ادراکی = 1 ) مشارکت و اقدام عملی در نوآوری 2 ) آگاهی از محیط پیرامون خود 3 ) آشنایی با تکنیکهای اجرایی و برنامه ریز 4 ) دانش تجاری فنی مثل تجزیه و تحلیل بازار ، تجزیه و تحلیل مالی و برنامه ریزی 5 ) توانایی تجزیه و تحلیل شکستها  6 ) توانایی منطقی عمل کردن و تفکر گرا بودن 7 ) آگاهی از مراحل  روند کارآفرینی و مراحل ایجاد ایده

ب – مهارتهای انسانی  = 1 ) ایفای نقش یک نمایشگر خوب 2 ) توجه به خود به عنوان عاملی برای ایجاد یا اجرای عقاید جدید 3 ) نقش تحلیلگر به جای نقش پیرو 4 ) ایجاد فضای آزاد در سازمان 5 ) مدل سازی زمینه موفقیت های قبلی 6 ) آرام کردن فضای سازمانی

ج – مهارتهای سازمانی = 1 ) اصل ایفای نقش ، هماهنگی ، غنی سازی وفراکنشی 2 ) اصل گوناگون کردن گزارشها 3 ) اصل عدم پیشنهاد ورود به کسب وکار جدید توسط خود  4 ) اصل تعیین نوع و ماهیت جلسات

به عقیده جهانگیری ، ترکیبی از مهارتهای ادراکی و انسانی که مدیران کارآفرین می توانند داشته باشند عبات است از ایجاد شبکه یا شبکه سازی و هماهنگی افراد و اطلاعات و نقش مذاکره کننده و مربیگری .

-           راس  و آنوالا اعتقاد دارند مدیران کارآفرین درون سازمانی در فعالیتهای مدیریتی خود ویژگیهای زیر را بروز می دهند ؛

1 ) تمرکز بر نتایج و اثربخشی نه فعالیت  - 2 ) تمایل به تغییر در زمانی که نیاز ، واضح و روشن است – 3 ) زیر سوال بردن موقعیت موجود – 4 ) درک کارکنان به عنوان افرادی پاسخگو و مسول که به دنبال تحقیق نتایج هستند – 5 ) بلند همت  و رقابتی – 6 ) باور به وجود پاداش در ماهیت کار – 7 ) ناکامی در مواجهه با سیاستهای دست وپا گیر دیوان سالار و ایجاد مهارتهای عملی برای پیریوز شدن بر این موانع – 8 ) توانایی برای حل تضاد و اصطکاک – 9 ) درک ارتباطات سازمانی شامل سیستمهای فرعی و فنی و موقعیت مدیر به عنوان جزئی از کل – 10 ) برانگیخته شدن با تاثیرگذاری بر  تغییر و نوآوری – 11 ) خواستن برای خود و دیگران .

ویژگیهای مدیران کارآفرین : 1 – بیشتر از وظایف شغلی ابتکار به خرج می دهند – 2 – تصمیم گیری و پیگیری فردی بسیار بالایی دارند – 3 –فرصتها را به خوبی تشخیص می دهند – 4 – ریسک طلب هستند و بازده ریسک را درست محاسبه می کنند – 5 – به جزییات هم دقت می کنند – 6 – نسبت به اجرای قراردادها تهعهد دارند – 7 –توانایی نفوذ در دیگران را دارند – 8 – نسبت به اثربخشی کارها حساسیت دارند – 9 – همواره استراتژیست هستند -10 – اعتماد به نفس بالایی دارند .

خلاقیت و نوآوری : مهمترین عوامل و مولفه های کارآفرینی ، خلاقیت و مهمترین عامل پیدایش و تکامل کارآفرینی ، نوآوری است .

•          در بخش سوم با عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی آشنا می شوید ...

 

 

روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی  کشاورزی