جزئیات مقاله

مترجم: هانیه لاری

 

تأثیرات عصب شناسی مطالعه ژرف و عمیق، شما را به خواندن یک کتاب خوب ترغیب می کند.

کتاب ها می توانند ما را باهوش تر، مطلع تر و حتی از نظر فکری متواضع تر سازند، اما یکی از مهم ترین مزایای مطالعه منظم، تقویت همدلی است. از طریق کلمات می توان با دیدگاه ها و زوایای فکری دیگری آشنا شد، از دریچه دید آنها به دنیا نگاه کرد و درد و لذت آنها را چشید.

این موضوع می تواند احساس تنهایی را کمرنگ و زندگی را بسیار خوشایند سازد و در عین حال برای کسب و کار نیز سودمند باشد. درک مشتریان و همکاران می تواند کمک کند کارهای بیشتری انجام و قدرت خلاقیت تان را افزایش دهید.

حال این سوال پیش می آید که کتاب ها چگونه می توانند چنین اثر جادویی داشته باشند؟ به تازگی در سایت کانون ادبی (Lit Hub)، استاد متخصص رشد و خوانش کودک، ماریان ولف (Maryanne Wolf)، تأثیر مطالعه کتاب خوب بر ذهن را از دیدگاه جذاب علم عصب شناسی توضیح می دهد. خواندن این مطلب برای افراد دوستدار کتاب یک الزام است، اما دانستن آن برای هر فرد حرفه ای که می خواهد از کتاب به عنوان ابزاری برای عملکرد مناسب استفاده کند نیز بسیار ارزشمند است.

«هیچ همراهی مانند کتاب وجود ندارد»

این مقاله شامل عبارات و نقل قول های متفاوت و متعددی است که نشان می دهند مطالعه عمیق می تواند تا چه حد مفید باشد؛ مانند شعر معروف امیلی دیکنسون (Emily Dickenson) با عنوان «هیچ همراهی مانند کتاب وجود ندارد». ما به طرز جالبی متوجه شدیم ماکیاولی(Machiavelli) عادت داشت مطابق سبک و شخصیت های داخل کتاب هایی که مطالعه می کرد لباس بپوشد و حتی گفت وگویی تخیلی با آنان در ذهنش بپروراند.

شاید این همدلی با شخصیت ها از سوی ماکیاولی کمی زیاده روی باشد، اما تأثیر مطالعه و غرق شدن در یک داستان و شخصیت های آن در تغییر دید شما بسیار قدرتمند است. بنا بر گفته ولف، تغییر دیدگاه و قرار دادن خود به جای شخصیت ها کمک می کند احساسات متناقض را در خود بیابیم و با وجود مجموعه این احساسات متنوع کمتر احساس تنهایی کنیم.

با مطالعه زندگی شخصیتی خاص در یک کتاب، با خود فکر می کنیم «ظاهراً من تنها فردی نیستم که این طور فکر می کنم» و یا «تا به حال هیچ گاه از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم»، اما هنگام تغییر زاویه دید چه اتفاقی در مغز رخ می دهد که این تغییر را ممکن می سازد؟

مطالعه، ذهن شما را مانند درخت کریسمس نورانی و روشن می سازد

هنگام مطالعه عمیق یک کتاب عالی، بخش های مختلف مغز ما تنها طی پروسه پردازش زبانی درگیر نمی شوند. ما در حقیقت به طور عمیق درگیر یک داستان می شویم و مغزمان حرکات و احساسات شخصیت ها را انعکاس می دهد، بنابراین اگر یکی از شخصیت ها در حال شنا کردن باشد، بخش هایی از مغز –مرتبط با عمل شنا کردن- در این زمان فعال می شوند.

ولف می گوید «در یکی از به طور قطع جذاب ترین مقالات این تحقیق با عنوان «مغز شما از دید جین آستن»، محقق ادبیات قرن هجدهم، ناتالی فیلیپس (Natalie Philips) به همراه دانشمندان علوم اعصابِ استنفورد مطالعه ای انجام داد مبنی بر اینکه ضمن خواندن داستان چه اتفاقی در ذهن ما رخ می دهد. فیلیپس و همکارانش دریافتند زمانی که یک داستان را بادقت می خوانیم، ذهن با احساسات و اعمال شخصیت های داستان هم تراز می شود.»

به عبارتی دیگر زمانی که داستان آنا کارنینا را می خوانید، در آن بخش از داستان که او به سمت ریل قطار می دود، بخش حرکتی مغز شما در این عمل با او همراه و زمانی که درباره لباس حریر و یا صدای خش خش بر گ ها می خوانید، بخش های دریافت حسی در مغز فعال می شوند. در سطح بنیادی مغز دقیقاً همان تجارب شخصیت ها را احساس خواهیم کرد. ما تنها کتاب را نمی خوانیم؛ از دیدگاه عصب شناسی ما با داستان کتاب زندگی می کنیم.

ولف می افزاید «هنگام مطالعه مغز به طور فعال، ضمیر شخص دیگری که شاید تاکنون حتی در ذهن تصورشان نکرده ایم را شبیه سازی می کند. به بیانی برای لحظاتی هرچند کوتاه درک می کنیم فرد دیگری بودن به چه معناست». این موضوع به طرز فوق العاده ای نوعی تمرین همدلی به حساب می آید.

سطحی خواندن را متوقف و خود را به طور عمیق درگیر مطالعه یک کتاب خوب کنید

در اینجا باید متذکر شد که این موضوع تنها در مطالعات عمیق دوران مدرسه صدق می کند. اگر صرفاً اطلاعات را به طور سطحی بررسی می کنید و یا مشغول مطالعه یکی از 15 صفحه باز شده در مرورگرتان هستید، ذهن شما به طور عمیق درگیر امر مطالعه نمی شود. ممکن است حقایقی را دریافت کنید، اما احساس همدلی کسب نخواهید کرد.

ولف در این راستا می گوید: «اگر به آهستگی تحمل شناختی خود را برای غرق کردن خودمان در دنیای ایجادشده توسط کتاب ها از دست بدهیم، اتفاقات بسیاری ممکن است رخ دهد. چه بر سر خوانندگان جوانی می آید که هرگز افراد جدید را ملاقات و تفکر و احساسات آنها را درک نکرده اند؟ چه اتفاقی برای خوانندگان مسن تر خواهد افتاد که ارتباط و همدلی خود را با افراد خارج از حوزه بصیرت شان قطع کرده اند؟ این یک فرمول برای چشم پوشی غیرعمدی، ترس و سوءبرداشت است.»

خوب است این هفته سعی کنید تمام عوامل حواسپرتی را کنار بگذارید و خود را درگیر مطالعه یک کتاب خوب کنید. چنین مطالعه عمیقی سبب برقراری ارتباط همدلانه با همنوعان تان می شود و در اوقات تنهایی و سختی برای همگان در دسترس است.