جزئیات مقاله

مترجم: مریم امیری خواه

 

نتایج یک مطالعه نشان دهنده رفتارهایی مشترک در دوران کودکی کارآفرینان است.

چه یک کارآفرین باشید، چه یک هنرمند آزاد، یک حرفه ای مستقل یا یک کارمند سختکوش در هر حال رفتار یا تجربیات دوران کودکی، آینده شغلی تان را تحتالشعاع قرار خواهد داد.

این فرضیه مبتنی بر پژوهش جدیدی است که توسطFreshBooks، تامین کننده پیشرو نرم افزارهای صدور فاکتور برای کسب و کارهای کوچک انجام شده است. این پژوهش به وجوه اشتراک کارآفرینان در دوران کودکی پرداخته است. از هزار کارآفرینی که در این نظرسنجی شرکت کردند، 8درصد نخستین کسب و کارشان را در 10سالگی شروع کرده بودند و 26درصد گفتند که والدین شان برای تهیه نخستین طرح کسب و کار به آنها کمک کرده اند.

 

برای نمونه مایک مک درمنت، یکی از موسسین FreshBooks به تازگی اعلام کرده که طرح یک بازی ویدئویی را در سال دوم دبستان روی تخته سیاه کشیده و سعی کرده نسخه هایی از این طرح را به والدین همکلاسی هایش بفروشد. همینطور مایکل لیت موسس Vidyard اعتراف کرده که قبل از آنکه در جایی رسماً مشغول به کار شوم، در مدرسه به دوستانم ترقه می فروختم. این ترقه ها را از پدربزرگم می گرفتم. فکر می کنم همیشه یک کارآفرین بود ه ام. این تجربه روش فروش را به من یاد داد.

این تجربیات زودهنگام در زمینه راه اندازی کسب و کار نشان دهنده اهمیت حمایت والدین از فرزندان است. مارک کیوبن در کتاب جدیدش به نام «Kid Start-Up» والدین را تشویق می کند که حتی اگر ایده کسب و کار فرزندشان را تایید نمی کنند، در تهیه برنامه عملیاتی و تعیین اهداف به او کمک کنند. تعریف اهداف ساده کسب و کار، مانند ساعت کاری یا واحدهای فروش، قوه تشخیص باارزشی را در زمینه کسب و کار در سن پایین در کودکان ایجاد می کند.

تغییر خانه و ریسک پذیری

پژوهش مزبور نشان داد که 34درصد کارآفرینان بزرگترین فرزند خانواده هستند. 78درصد یک یا دو بار و 38درصد سه یا چند بار در دوران کودکی جابه جا شده اند. تغییر خانه تجربه دشواری برای کودکان است که آنها را به شدت مشوش و نگران می کند و در عین حال به تجربه ارزشمندی برای دوران بزرگسالی تبدیل می شود. افراد بزرگسالی که جابه جایی را در دوران کودکی تجربه کرده اند، غالباً حس بسیار قوی تری درباره خود دارند، کمتر به مادیات دلبسته می شوند و تصور بسیار روشن تری از خواسته و هدف خود از زندگی در سنین پایین پیدا می کنند.

با وجود این که راه اندازی کسب و کار هیچ گاه خالی از ریسک و خطر نیست، 67درصد کارآفرینان خودشان را بیشتر محتاط می دانند تا خطرپذیر. دلیل چنین برداشتی را می توان در درک از ریسک جست وجو کرد. 63درصد از کارآفرینان فردی را در دوران رشد می شناختند که کسب و کار مورد علاقه خود را با موفقیت راه اندازی کرده بود. این فرد برای برخی (36درصد) از وابستگان بود، برای عده ای (11درصد) خواهر و برادر بود و برای تعدادی (14درصد) یکی از دوستان خانوادگی نزدیک بود؛ در هر حال اکثر کارآفرینان فردی را در زندگی شان می شناخته اند که از او الگو گرفته اند و وجود یک راهنما یا الگو باعث شده است که کارآفرینی را بدون خطر ببینند.

دانیل سکس، موسسAppDirect ، که خانواده اش یک فروشگاه مبلمان داشتند، تجربه بدون واسطه ای از کارآفرینی دارد. او می گوید: «ما نامه های دستنویسی را از فروشگاه خانوادگی مان برای تمام مشتریان ارسال می کردیم و نظر آنها را درباره معامله ای که با ما کرده بودند، جویا می شدیم. با توجه به این نظرات می توانستیم تغییراتی را ایجاد کنیم که وفاداری مشتریان و افزایش فروش را برای مان به ارمغان می آورد.»
بهره گیری از بازخوردهای واقعی مشتریان برای دست زدن به ریسک های محاسبه شده، وجه مشترک اغلب کارآفرینانی است که خودشان را محتاط توصیف کرده اند. نتیجه اخلاقی این داستان این است که تصمیم گیری خود را به شانس واگذار نکنیم. کارآفرینان موفق ریسک تصمیم های خود را به روش هایی خلاقانه کاهش می دهند.

آموزش در مدرسه و در دنیای واقعی

دیگر وجه مشترک کارآفرینان این است که بیش از 58درصد آنها دانش آموزانی بالاتر از حد متوسط بودند و فقط 6درصد خودشان را زیر سطح متوسط می دانستند. البته داستان های جذابی درباره کارآفرینانی گفته می شود که ترک تحصیل کرده اند تا کسب و کار نوپای خود را دنبال کنند، اما این ترک تحصیل کردن به معنای ضعف تحصیلی آنها نیست.

یک قاعده جادویی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق وجود ندارد. کارآفرین یعنی فردی که به سختی کار می کند، پشتکار دارد و بعد از هر شکست دوباره برمی خیزد و مصمم تر از قبل به راهش ادامه می دهد. به خاطر بسپارید که ارزش شرکت تان به اندازه ارزش عزت نفس تان نیست.

راه اندازی و مدیریت کسب و کار یک معجزه ساده نیست که فردی مادرزاد توان انجام آن را داشته باشد. نتایج یک پژوهش جدید بیانگر آن است که روحیه و خصوصیات برخی افراد تناسب بیشتری برای کارآفرینی و مبارزه در مقابل مشکلات برای رسیدن به موفقیت دارد. خوشبختانه موفقیت امری نسبی است و تعریف هر کس از موفقیت با دیگری متفاوت است. کارآفرینان به دلیل کسب درآمد بیشتر، ترجیحات و سبک زندگی خاص خود و خواسته و هدف شان از زندگی، به سمت راه اندازی یک کسب و کار مستقل کشیده می شوند.